آیا درد مبهم استخوان میتواند نشانهای از بیماری خطرناکی باشد؟ تشخیص سرطان مغز استخوان یکی از مهمترین دغدغههای پزشکی است، زیرا این سرطان نسبتاً نادر علائم اولیهای دارد که ممکن است با عوارض معمول افزایش سن یا بیماریهای کمخطرتر اشتباه گرفته شوند. طبق آمارهای جهانی، هر سال حدود ۱۶۰ هزار نفر در جهان به این سرطان مبتلا میشوند.
اهمیت تشخیص زودهنگام سرطان مغز استخوان در این است که درمان بهموقع میتواند کیفیت زندگی و طول عمر بیماران را افزایش دهد. در این مقاله «بای بای سرطان» بررسی میکنیم که سرطان مغز استخوان چیست و پزشکان با چه روشهایی – از آزمایشهای مدرن گرفته تا طب مکمل – این بیماری را تشخیص میدهند.
سرطان مغز استخوان چیست؟
مغز استخوان بافت نرم و اسفنجی داخل استخوانها است که وظیفه تولید سلولهای خونی را بر عهده دارد. بدخیمیهایی که از این بافت منشأ میگیرند «سرطان مغز استخوان» نامیده میشوند. شایعترین نوع، مولتیپل میلوما است که در آن سلولهای پلاسما به طور غیرطبیعی تکثیر شده و فضای مغز استخوان را اشغال میکنند. همین تغییرات تشخیص سرطان مغز استخوان را ضروری میسازد، زیرا تأخیر در شناسایی میتواند باعث گسترش بیماری شود.
سرطان مغز استخوان (مولتیپل میلوما) یک نوع سرطان خون محسوب میشود و حدود ۱۰٪ کل سرطانهای خونی را شامل میشود. این بیماری عمدتاً در سنین بالا رخ میدهد. میانگین سن تشخیص آن در کشورهای غربی حدود ۶۹ سال گزارش شده است. همچنین احتمال بروز این سرطان در طول زندگی هر فرد کمتر از ۱٪ برآورد میشود؛ بنابراین میلوم متعدد در مقایسه با بسیاری از سرطانهای دیگر نسبتاً نادر است. البته سایر بدخیمیهای مغز استخوان مانند انواع لوکمی (سرطانهای خون) نیز از مغز استخوان آغاز میشوند، اما معمولاً زمانی که اصطلاح «سرطان مغز استخوان» به کار میرود منظور همان میلوم متعدد است.
علائم و نشانههای سرطان مغز استخوان
شناخت علائم اولیه نقش کلیدی در تشخیص سرطان مغز استخوان دارد. این علائم شامل:
- درد استخوان (بهویژه در کمر، لگن و جمجمه)
- ضعف و خستگی ناشی از کمخونی
- عفونتهای مکرر به دلیل کاهش آنتیبادیها
- کاهش وزن، بیاشتهایی و تهوع
- تشنگی شدید و تکرر ادرار
- تمایل به کبودی یا خونریزی
اگر این نشانهها مداوم یا همزمان ظاهر شوند، باید سریعاً برای بررسی و تشخیص سرطان مغز استخوان به پزشک مراجعه کرد.
بسیاری از این نشانهها میتوانند در بیماریهای خوشخیمتر نیز بروز کنند؛ اما در صورت مشاهده مداوم یا ترکیبی از این علائم – به ویژه درد استخوان همراه با ضعف شدید و عفونتهای مکرر – باید هر چه سریعتر به پزشک مراجعه کرد تا ارزیابی دقیقتری انجام شود. تشخیص صحیح تنها با بررسیهای پزشکی امکانپذیر است و نمیتوان صرفاً بر اساس علائم، وجود سرطان را تأیید یا رد کرد.
American Cancer Society – Key Statistics About Multiple Myeloma (2025): آمار جهانی مربوط به میزان بروز و مرگومیر میلوم متعدد و نرخ بقاء پنجساله حدود ۶۰٪ برای این بیماری. این منبع همچنین نشان میدهد میلوم کمتر از ۱٪ کل موارد سرطان را تشکیل میدهد و عمدتاً در افراد بالای 65 سال رخ میدهد.
روشهای اصلی تشخیص سرطان مغز استخوان
روش تشخیص | توضیح | کاربرد اصلی |
---|---|---|
آزمایش خون (CBC و شیمیایی) | بررسی تعداد سلولهای خونی و سطح کلسیم و کراتینین | کشف کمخونی، مشکلات کلیوی و احتمال وجود سلولهای غیرطبیعی |
الکتروفورز پروتئین (SPEP و UPEP) | شناسایی پروتئینهای غیرطبیعی (پروتئین M و زنجیرههای سبک) | تأیید وجود پروتئینهای سرطانی در خون یا ادرار |
آزمون زنجیرههای سبک آزاد | بررسی عدم تعادل بین زنجیرههای کاپا و لاندا | تشخیص دقیقتر در مواردی که پروتئین M واضح نیست |
تصویربرداری (X-Ray، MRI، CT، PET/CT) | نشان دادن ضایعات استخوانی یا پنهان در مغز استخوان | تعیین میزان گسترش سرطان و آسیب استخوانها |
بیوپسی مغز استخوان | برداشت نمونه از استخوان لگن و بررسی زیر میکروسکوپ | قطعیترین روش برای تشخیص سرطان مغز استخوان |
تستهای ژنتیکی (FISH، کاریوتایپ) | بررسی تغییرات ژنی و کروموزومی در سلولهای سرطانی | تعیین شدت بیماری و انتخاب درمان مناسب |
آزمایشهای خون و ادرار
اولین مرحله در مسیر تشخیص سرطان مغز استخوان آزمایشهای ساده خون و ادرار است. آزمایش CBC میتواند کمخونی یا کاهش پلاکتها را آشکار کند. تستهای شیمیایی خون، سطح کراتینین و کلسیم را نشان میدهند. همچنین الکتروفورز پروتئین سرم (SPEP) و ادرار (UPEP) برای یافتن پروتئینهای غیرطبیعی بسیار مهم هستند. این آزمایشها شواهد اولیهای برای تشخیص به پزشک میدهند.
شمارش کامل خون (CBC):
این آزمایش سطح گلبولهای قرمز، گلبولهای سفید و پلاکتها را در خون اندازهگیری میکند. در صورت درگیری شدید مغز استخوان با میلوم، تعداد گلبولهای قرمز اغلب کاهش مییابد که نشانه کمخونی است. ممکن است کاهش گلبولهای سفید (لکوسیتوپنی) و پلاکتها (ترومبوسیتوپنی) نیز دیده شود که میتواند زمینهساز عفونتهای بیشتر یا خونریزی غیرعادی گردد.
آزمایشهای شیمیایی خون:
این آزمایشها شامل بررسی عملکرد کلیهها و میزان برخی مواد معدنی در خون است. به عنوان مثال سطوح کراتینین و نیتروژن اوره خون (BUN) برای ارزیابی کارکرد کلیه اندازهگیری میشوند. در افراد مبتلا به میلوم، به دلیل رسوب پروتئینهای مضر در کلیه، کراتینین خون اغلب بالاتر از حد نرمال است. سطح کلسیم خون نیز چک میشود، زیرا در مراحل پیشرفتهتر بیماری، تخریب استخوانها میتواند کلسیم زیادی را وارد خون کند که به وضعیت هایپرکلسمی (افزایش کلسیم خون) میانجامد. هایپرکلسمی خود میتواند علائمی مانند خستگی، ضعف عضلانی، یبوست، تهوع و تشنگی شدید ایجاد کند.
بتا-۲ میکروگلوبولین و لاکتات دهیدروژناز (LDH):
اندازهگیری این مواد در خون به ارزیابی شدت بیماری کمک میکند. سلولهای میلوم گاهی مقادیر بتا-۲ میکروگلوبولین (B2M) و آنزیم LDH را افزایش میدهند. سطوح بالاتر از نرمالِ این دو شاخص معمولاً با توده سلولی بیشتر و بیماری پیشرفتهتر همراه است. از این رو، نتایج این آزمایشها میتواند در تخمین مرحله بیماری و پیشآگهی آن مفید باشد.
الکتروفورز پروتئین سرم (SPEP):
پیدا کردن پروتئین M (پروتئین مونوکلونال غیرطبیعی) در خون یکی از کلیدهای تشخیص میلوم است. در این آزمایش، پروتئینهای سرم خون بر اساس اندازه تفکیک میشوند. وجود یک پیک غیرعادی در ناحیه گاماگلوبولینها نشاندهنده حضور مقدار زیادی آنتیبادی غیرطبیعی (تکنواخت) است. این همان پروتئین M است که توسط سلولهای میلوم تولید میشود. پس از تشخیص این پیک، آزمایش ایمونوفیکساسیون انجام میگیرد تا نوع دقیق ایمونوگلوبولین غیرطبیعی مشخص شود (مثلاً IgG یا IgA بودن آن).
الکتروفورز پروتئین ادرار (UPEP):
سلولهای میلوم در بسیاری از بیماران قطعات کوچکی از آنتیبادی معیوب (زنجیرههای سبک) را تولید میکنند که از طریق کلیه وارد ادرار میشود. با الکتروفورز ادرار میتوان این پروتئینهای بنس جونز را شناسایی کرد. برای دقت بیشتر، معمولاً ادرار ۲۴ ساعته بیمار جمعآوری میشود تا کل پروتئین دفعشده در شبانهروز اندازهگیری گردد. یافتن پروتئین مونوکلونال در ادرار، در کنار یافتههای خون، شواهد محکمتری از وجود میلوم به دست میدهد.
آزمون زنجیرههای سبک آزاد:
در مواردی که نتایج الکتروفورز خون به طور واضح وجود پروتئین M را نشان ندهد، یک آزمایش اختصاصی برای سنجش زنجیرههای سبک کاپا و لاندا (دو جزء تشکیلدهنده پادتنها) در خون انجام میشود. در حالت طبیعی نسبت کاپا به لاندا تقریباً ۱ به ۱ است. اما در بیماران میلوم، اغلب یکی از این زنجیرهها به طور فوقالعادهای بیشتر تولید میشود و عدم تعادل شدیدی ایجاد میکند (مثلاً یکی صد برابر دیگری).
وجود چنین نسبت نامتقارن شدیدی به نفع میلوم است. علاوه بر این، سطح کل انواع مختلف ایمونوگلوبولینهای طبیعی (IgG, IgA, IgM و غیره) نیز اندازهگیری میشود. در میلوم معمولاً سطح یک نوع Ig (که توسط سلولهای سرطانی تولید میشود) بسیار بالا است و در عوض سطح سایر ایمونوگلوبولینهای سالم کاهش یافته است.
روشهای تصویربرداری تشخیصی
برای آشکارسازی آسیب استخوانی، پزشکان از روشهای مختلف تصویربرداری استفاده میکنند. عکسبرداری با اشعه ایکس (رادیوگرافی ساده) میتواند ضایعات استخوانی بزرگ یا کلاسیک را نشان دهد و به ویژه برای بررسی نواحی دردناک (مثلاً ستون فقرات و جمجمه) به کار میرود. در رادیوگرافی جمجمه بیمار مبتلا به میلوم، اغلب نماهایی از سوراخهای متعدد در استخوان دیده میشود که به آن حالت «مایعپاشی روی جمجمه» یا جمجمه سوراخسوراخ میگویند. البته حساسیت عکس ساده ایکس محدود است و ضایعات کوچک یا مخفی ممکن است در آن قابل مشاهده نباشند. به همین دلیل، برای ارزیابی دقیقتر استخوانها و بافتهای بدن، از روشهای پیشرفتهتری بهره میگیرند.
برای تکمیل فرایند تشخیص سرطان مغز استخوان از تصویربرداریهای پیشرفته استفاده میشود:
- MRI (تصویربرداری تشدید مغناطیسی):
MRI توانایی بالایی در نشان دادن بافتهای نرم و مغز استخوان دارد. این روش میتواند تومورهای پلاسماسل (پلاسموسیتومها) را که در عکس ایکس عادی دیده نمیشوند آشکار کند. برای مثال، اگر بیماری دچار کمردرد شدید است اما رادیوگرافی ساده مشکلی نشان نداده، MRI از مهرههای ستون فقرات میتواند ضایعات پنهان در مغز استخوان را نمایان سازد. همچنین MRI در بررسی گسترش سلولهای میلوم به فضای داخلی کانال نخاعی یا بافتهای مجاور بسیار مفید است.
- سیتی اسکن (CT):
توموگرافی کامپیوتری با اشعه ایکس تصاویر مقطعی دقیقی از استخوانها و اندامها ارائه میدهد. سیتی اسکن میتواند ضایعات تخریبی استخوان را که در مراحل اولیه هستند بهتر از رادیوگرافی ساده نشان دهد. همچنین از CT برای راهنمایی سوزن در هنگام بیوپسی (نمونهبرداری) از ضایعات عمقی استفاده میشود تا نمونه با دقت از محل درگیر گرفته شود. توجه داشته باشید که به دلیل آسیبپذیری کلیه در بیماران میلوم، از تزریق مواد حاجب حاوی ید در سیتیاسکن تا حد امکان خودداری میشود تا عملکرد کلیه مختل نگردد.
- اسکن PET:
تصویربرداری به کمک پوزیترون (PET) از فناوری هستهای برای تشخیص ضایعات فعال بهره میگیرد. در این روش مقدار کمی ماده رادیواکتیو (معمولاً قند نشاندار) به بیمار تزریق میشود. سلولهای سرطانی به دلیل متابولیسم بالا، این قند رادیواکتیو را بیشتر از بافتهای سالم جذب میکنند و در نتیجه در اسکن PET به صورت نقاط روشن و پررنگ نمایان میشوند.
اسکن PET غالباً با CT ترکیب میشود (PET/CT) تا اطلاعات متابولیک و آناتومیک به طور همزمان به دست آید. به کمک PET میتوان ضایعات مخفیای را که در عکس ساده دیده نشدهاند پیدا کرد و میزان گسترش تومورهای میلوم در استخوانهای بدن را دقیقتر ارزیابی نمود. مجموع اطلاعات تصویربرداری (از رادیوگرافی تا MRI و PET) به پزشکان دید کاملی از شدت بیماری و درگیری استخوانها میدهد و برای برنامهریزی درمان (مثلاً نیاز به رادیوتراپی برای ضایعات دردناک یا پیشگیری از شکستگی) ضروری است.
بیوپسی مغز استخوان (نمونهبرداری)
مهمترین و قطعیترین مرحله در تشخیص سرطان مغز استخوان بیوپسی است. در این روش نمونهای از مغز استخوان گرفته شده و توسط پاتولوژیست زیر میکروسکوپ بررسی میشود. اگر بیش از ۱۰٪ پلاسماسل غیرطبیعی وجود داشته باشد، تشخیص قطعی میلوم متعدد تأیید میشود.
پیش از انجام بیوپسی، محل مورد نظر با تزریق داروی بیحسکننده موضعی، بیحس میشود تا درد به حداقل برسد. با این حال، هنگام مکش مغز استخوان ممکن است بیمار برای چند لحظه درد و فشار عمقی در ناحیه لگن احساس کند که معمولاً قابل تحمل است. در طی این روش، دو نوع نمونه جمعآوری میشود: یکی آسپیراسیون مغز استخوان که نمونه مایع است و با سرنگ کشیده میشود، و دیگری بیوپسی مغز استخوان که یک تکه استوانهای کوچک از بافت جامد استخوان به همراه مغز استخوان است. معمولاً هر دو نمونه از استخوان لگن گرفته میشوند و کل این فرآیند چند دقیقه بیشتر طول نمیکشد.
پس از برداشت نمونه، متخصص آسیبشناسی (پاتولوژیست) آن را زیر میکروسکوپ بررسی میکند تا درصد سلولهای پلاسما در مغز استخوان و ویژگیهای آنها (شکل، اندازه و نحوه قرارگیری در کنار هم) را ارزیابی کند. تجمع غیرطبیعی و تکثیرشده سلولهای پلاسما در مغز استخوان تأییدی بر تشخیص میلوم متعدد است. به طور کلی وجود بیش از ۱۰٪ پلاسماسل در مغز استخوان به همراه علائم بالینی مرتبط، برای تشخیص میلوم کافی در نظر گرفته میشود. علاوه بر شمارش سلولها، بخشی از نمونه برای آزمایشهای تکمیلی ارسال میگردد تا جزئیات بیشتری درباره ماهیت سلولهای سرطانی به دست آید. مهمترین این آزمونها عبارتاند از:
- ایمونوهیستوشیمی و فلوسیتومتری: در این روشها از آنتیبادیهای نشاندار استفاده میشود تا وجود پروتئینهای ویژه بر سطح یا داخل سلولهای مغز استخوان مشخص گردد. برای مثال، رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمی روی نمونه بیوپسی ممکن است پروتئینهای غیرطبیعی درون سلولهای میلوم را هایلایت کند. فلوسیتومتری نیز با عبور دادن سلولهای مغز استخوان از جلوی پرتوی لیزر و سنجش چسبیدن آنتیبادیهای نشاندارشده، نوع سلولها را شناسایی میکند. این تکنیکها به تأیید هویت سلولهای سرطانی (پلاسماسل) کمک کرده و حتی الگوی مارکرهای سطحی آنها را (که مانند یک اثر انگشت برای سلول سرطانی است) مشخص میکنند.
- سیتوژنتیک و FISH: سلولهای سرطانی میلوم غالباً در سطح کروموزومی دچار تغییراتی شدهاند. آزمون سیتوژنتیک (کاریوتایپ) کروموزومهای سلولها را از نظر تعداد و ساختمان بررسی میکند تا وجود هرگونه ناهنجاری کروموزومی (مانند اضافه یا کم شدن کروموزومها یا جابجایی بخشهایی بین آنها) مشخص شود. همچنین تکنیک دقیقتری به نام هیبریدیسازی فلورسانس درجا (FISH) به کار میرود که با استفاده از رنگهای فلورسنت متصلشونده به توالیهای ژنی خاص، حتی شکستها یا حذفهای بسیار کوچک در کروموزومها را نیز تشخیص میدهد. برای مثال، FISH میتواند نشان دهد آیا بخشی از کروموزوم 14 (حاوی ژن زنجیره سنگین آنتیبادی) به کروموزومهای دیگر متصل شده است یا خیر که این یک تغییر ژنتیکی شایع در میلوم است. شناسایی این تغییرات ژنتیکی از آن جهت اهمیت دارد که برخی از آنها با پیشآگهی بدتر یا بهتری همراهند و میتواند در برنامهریزی درمان (مثلاً نیاز به درمان تهاجمیتر) تأثیرگذار باشد. نتایج تست FISH معمولاً طی چند روز آماده میشود، در حالی که کشت سلولها برای کاریوتایپ ممکن است چند هفته زمان ببرد.
در نهایت، ترکیب یافتههای حاصل از معاینه بالینی، آزمایشهای خون، تصویربرداریها و بیوپسی مغز استخوان به پزشکان امکان میدهد با اطمینان بالا تشخیص سرطان مغز استخوان را تأیید کرده و مرحله بیماری را تعیین کنند. همچنین این اطلاعات پایهای برای تصمیمگیری درمانی (دارودرمانی، پیوند مغز استخوان، پرتودرمانی و غیره) خواهد بود.
نقش طب مکمل و سنتی در تشخیص سرطان مغز استخوان
تشخیص قطعی سرطانها – از جمله سرطان مغز استخوان – بر پایه شواهد علمی و روشهای آزمایشگاهی/تصویربرداری است. با این حال، برخی رویکردهای طب مکمل و سنتی نیز در میان مردم رایج هستند که ادعا میشود با مشاهده کلی وضعیت بیمار میتوانند سرنخهایی از مشکلات درونی بدن به دست دهند. برای مثال، در طب سنتی چینی زبان و نبض بیمار از ابزارهای مهم تشخیصی هستند. پژوهشهای اولیه حاکی از آن است که زبان بیماران مبتلا به سرطان نسبت به افراد سالم تفاوتهایی دارد؛ از جمله اینکه رنگ زبان در بسیاری از مبتلایان به سمت ارغوانی میرود و پوشش (لعاب) روی زبان ضخیمتر میشود.
روشهای طب مکمل مانند بررسی زبان یا استفاده از گیاهان دارویی میتوانند در بهبود کیفیت زندگی بیماران مفید باشند، اما به هیچوجه جایگزین روشهای قطعی تشخیص سرطان مغز استخوان نیستند. استفاده از این روشها تنها بهعنوان مکمل و همراه با پزشکی مدرن توصیه میشود.
در یک مطالعه حتی ترکیب میکروبهای سطح زبان در افراد مبتلا به سرطان با افراد سالم مقایسه شده و اختلافاتی مشاهده شده است هرچند این یافتهها جالب هستند، اما باید تأکید کرد که هیچیک از روشهای تشخیص سنتی به تنهایی قادر به تشخیص قطعی سرطان نیستند و صرفاً میتوانند به عنوان مکملی برای درک بهتر وضعیت کلی بیمار به کار روند. در واقع، تکیه صرف بر چنین روشهایی میتواند خطرناک باشد، زیرا ممکن است بیماری تا مراحل پیشرفته پنهان بماند.
در طب سنتی ایران و دیگر مکاتب طب جایگزین، نشانههایی مانند درد مزمن استخوان، ضعف یا خستگی شدید گاهی به عدم تعادل در نیروهای حیاتی یا مزاجهای بدن نسبت داده میشوند و درمانگر سنتی ممکن است توصیه به مصرف گیاهان دارویی، اصلاح تغذیه یا روشهایی مثل حجامت کند. گرچه این رویکردها در بهبود حال عمومی بیمار یا تسکین برخی علائم میتوانند مفید باشند، اما هیچ روش طب سنتی قادر به تشخیص دقیق سلولهای سرطانی در مغز استخوان نیست.
متأسفانه در بعضی موارد، مراجعه ابتدایی بیمار به درمانگران سنتی یا تاخیر در پیگیری پزشکی مدرن باعث تأخیر در تشخیص شده است که پیامد آن پیشرفت بیماری به مراحل پیشرفتهتر و کاهش شانس بهبود بوده است. بر اساس گزارشها، در کشورهایی که مردم به طور گسترده ابتدا به سراغ درمانهای سنتی میروند، موارد تشخیص دیرهنگام و مرگومیر ناشی از سرطان بالاتر است.
بنابراین توصیه میشود که از ظرفیتهای مفید طب مکمل (مانند تقویت روحیه بیمار، کاهش عوارض جانبی درمان و بهبود کیفیت زندگی) در کنار طب مدرن استفاده شود و نه به عنوان جایگزینی برای آن. در زمینه تشخیص، مراجعه به پزشک متخصص و انجام آزمایشهای تخصصی قابل اعتمادترین راه است و نباید توسط هیچ روش دیگری به تعویق انداخته شود.
کلام آخر
تشخیص سرطان مغز استخوان ممکن است در نگاه اول دلهرهآور به نظر برسد، اما نکته امیدبخش این است که هرچه زودتر این بیماری تشخیص داده شود، نتایج درمانی بهتری حاصل خواهد شد. خوشبختانه در سالهای اخیر پیشرفتهای چشمگیری در درمان مولتیپل میلوما به دست آمده است؛ از داروهای هدفمند و ایمونوتراپی گرفته تا پیوند سلولهای بنیادی که همگی به بهبود چشمانداز این بیماری کمک کردهاند.
اکنون حدود ۶۰٪ از بیماران حداقل به مدت پنج سال پس از تشخیص زندگی میکنند و بسیاری از بیماران به کمک درمانهای جدید عمر طولانیتری هم پیدا میکنند. بنابراین اگر علائمی مشکوک در خود یا یکی از عزیزانتان مشاهده میکنید، در انجام بررسیهای پزشکی تعلل نکنید. آگاهی و اقدام بهموقع میتواند نجاتبخش باشد و تشخیص زودهنگام، یک فرصت طلایی برای غلبه بر بیماری در اختیار شما قرار میدهد.
تشخیص زودهنگام کلید موفقیت در مقابله با سرطانهاست. تشخیص سرطان مغز استخوان هرچه سریعتر انجام شود، شانس درمان و بقاء بیمار بیشتر خواهد بود. بیماران بسیاری توانستهاند با تشخیص بهموقع و درمانهای نوین سالها زندگی سالمی را تجربه کنند.
اگر شما یا یکی از عزیزانتان تجربهای در زمینه علائم یا تشخیص سرطان مغز استخوان دارید، آن را در بخش دیدگاهها با ما به اشتراک بگذارید تا دیگر بیماران نیز از تجربه شما امید و انگیزه بگیرند.