مشکلات عمده ارتوپدی، مجموعهای گسترده از اختلالات و آسیبهایی هستند که سیستم اسکلتی-عضلانی بدن، شامل استخوانها، مفاصل، عضلات، رباطها و تاندونها، را تحت تأثیر قرار میدهند. این اختلالات با ایجاد درد، محدودیت حرکتی و کاهش کیفیت زندگی، سلامت حرکتی انسان را به طور جدی به چالش میکشند، در حالی که برخی دیگر از این مشکلات ریشه در بیماریهای سیستمیک و حتی بدخیمیها دارند که نیازمند رویکردهای درمانی پیشرفتهتری هستند؛ به عنوان مثال، برخی سرطانهای استخوانی ممکن است به درمانهای پیچیدهای نظیر مداخلات تخصصی در مراکزی مانند بهترین بیمارستان پیوند مغز استخوان در ایران نیاز داشته باشند.
با این حال، اهمیت شناخت مشکلات ارتوپدی فراتر از آسیبهای ورزشی یا فرسودگی ناشی از افزایش سن است. در حالی که اکثر دردهای اسکلتی-عضلانی خوشخیم هستند، گاهی علائمی مشابه مانند درد مداوم و عمیق استخوانی (به ویژه دردی که شبها بدتر میشود)، تورم بیدلیل، یا لمس یک توده در اندامها میتواند نشانه اولیه یک بیماری جدیتر یعنی تومورهای استخوانی و بافت نرم باشد. این تومورها که به آنها سرطانهای ارتوپدی نیز گفته میشود، اگرچه نادر هستند، اما به دلیل ماهیت تهاجمی خود نیازمند تشخیص زودهنگام و رویکردهای درمانی بسیار تخصصی میباشند. بنابراین، درک جامع طیف کامل مشکلات ارتوپدی، از شایعترین آسیبها گرفته تا نادرترین بدخیمیها، برای هر فردی که به سلامت خود اهمیت میدهد، ضروری است
عمده ترین مشکلات و بیماریهای ارتوپدی بر اساس علتشناسی به دستههای اصلی طبقهبندی میشوند که عبارتند از:
- بیماریهای ارتوپدی دژنراتیو یا فرسایشی مانند آرتروز، اختلالات التهابی و خودایمنی نظیر آرتریت روماتوئید،
- آسیبهای ارتوپدی تروماتیک از جمله شکستگیها و دررفتگیها،
- مشکلات ارتوپدی ناشی از استفاده بیش از حد یا آسیبهای ورزشی،
- مشکلات ارتوپدی ناشی از ناهنجاریهای ساختاری و تکاملی مانند اسکولیوز،
- بیماریهای ارتوپدی متابولیک استخوان نظیر پوکی استخوان
- مشکلات ارتوپدی تاشی از سندرمهای فشاری عصبی مانند سندرم تونل کارپال.
درک عمیق این بیماریهای عمده ارتوپدی، از علل و علائم مشکلات عمده ارتوپدی گرفته تا روشهای نوین تشخیصی و درمانی، اولین و حیاتیترین گام برای مدیریت مؤثر، پیشگیری از پیشرفت مشکلات عمده ارتوپدی و در نهایت، بازیابی یک زندگی فعال و بدون درد است.
این مقاله با هدف ارائه یک نقشه جامع و دقیق از این اختلالات، به تشریح هر یک از این دستهها و بیماریهای زیرمجموعه آنها میپردازد تا راهنمایی کامل برای بیماران و علاقهمندان به حفظ سلامت اسکلتی-عضلانی باشد.
اصلی ترین دلایل مشکلات عمده ارتوپدی
شناخت علت بروز بیماریهای شایع ارتوپدی، کلید اصلی درک مکانیسمهای آسیب و رویکرد پیشگیرانه و درمانی است. این مشکلات عمده ارتوپدی از یک علت واحد نشأت نمیگیرند، بلکه حاصل تعامل پیچیدهای از عوامل مکانیکی، بیولوژیکی، ژنتیکی و سبک زندگی هستند. متخصصان ارتوپدی این علل را در چند دسته اصلی طبقهبندی میکنند تا بتوانند با دیدی جامعتر به تشخیص و درمان بپردازند.
علل اصلی بروز بیماریهای شایع ارتوپدی
نخستین و شاید ملموسترین علت، آسیبهای حاد یا تروما است. این دسته شامل صدمات ناگهانی ناشی از حوادثی مانند تصادفات رانندگی، سقوط از ارتفاع یا برخوردهای شدید ورزشی میشود. نیروی وارده در این حوادث میتواند از ظرفیت تحمل ساختارهای اسکلتی-عضلانی فراتر رفته و منجر به شکستگیهای استخوانی، دررفتگی مفاصل و پارگیهای حاد در رباطها و تاندونها شود. شدت این آسیبها میتواند از یک ترک ساده تا شکستگیهای خرد شده و پیچیده که نیازمند مداخلات جراحی فوری هستند، متغیر باشد.
در نقطه مقابل آسیبهای حاد، آسیبهای ناشی از استفاده بیش از حد قرار دارند. این نوع آسیبها ماهیتی تدریجی دارند و در اثر حرکات تکراری و مداوم در محیط کار یا فعالیتهای ورزشی ایجاد میشوند. در این حالت، به بافتهای عضلانی، تاندونها و رباطها استرسهای کوچک و مکرری وارد میشود که از سرعت ترمیم طبیعی بدن پیشی میگیرد. این فرآیند منجر به التهاب، درد مزمن و تخریب تدریجی بافت میشود. بیماریهایی مانند تاندونیت (التهاب تاندون) یا سندرم تونل کارپال نمونههای بارزی از این دسته هستند.
فرآیندهای دژنراتیو یا فرسایشی، به ویژه با افزایش سن، یکی دیگر از دلایل مشکلات عمده ارتوپدی است. با گذشت زمان، ساختارهای حیاتی مانند غضروف مفصلی دچار ساییدگی طبیعی میشوند. این فرسایش تدریجی که به آن آرتروز یا استئوآرتریت گفته میشود، منجر به کاهش خاصیت ضربهگیری مفصل، افزایش اصطکاک استخوانها و در نهایت درد و سفتی مفصلی میگردد. عواملی مانند اضافه وزن، سابقه آسیبهای مفصلی و ژنتیک میتوانند این روند فرسایشی را تسریع کنند.
علاوه بر این، بیماریهای زمینهای نقش مهمی در بروز اختلالات ارتوپدی ایفا میکنند. بیماریهای التهابی سیستمیک مانند آرتریت روماتوئید، که در آن سیستم ایمنی بدن به مفاصل حمله میکند، میتوانند باعث تخریب شدید و تغییر شکل مفاصل شوند. بیماریهای متابولیک نظیر پوکی استخوان با تضعیف ساختار درونی استخوانها، آنها را در برابر شکستگی حتی با کمترین ضربه، آسیبپذیر میسازند. عفونتها نیز میتوانند به طور مستقیم به استخوانها و مفاصل حمله کرده و باعث تخریب آنها شوند.
عوامل مادرزادی و ژنتیکی نیز در بروز برخی ناهنجاریهای ساختاری دخیل هستند. اختلالاتی مانند اسکولیوز (انحراف جانبی ستون فقرات)، دیسپلازی تکاملی لگن یا بیماریهای ژنتیکی بافت همبند مانند سندرم مارفان، از بدو تولد یا در دوران رشد، ساختار اسکلتی بدن را تحت تأثیر قرار میدهند و زمینه را برای مشکلات آتی فراهم میسازند. درک این علل متنوع به متخصصان اجازه میدهد تا فراتر از درمان علائم، به ریشه مشکل پرداخته و یک برنامه درمانی جامع و شخصیسازیشده برای هر بیمار تدوین کنند.
علائم عمومی بیماریها و مشکلات عمده ارتوپدی که باید جدی گرفته شوند
اگرچه هر بیماری ارتوپدی تظاهرات بالینی خاص خود را دارد، مجموعهای از علائم عمومی و مشترک وجود دارند که به عنوان زنگ خطری برای وجود یک مشکل در سیستم اسکلتی-عضلانی عمل میکنند. توجه به این نشانهها و مراجعه به موقع به پزشک میتواند از پیشرفت بیماری، مزمن شدن درد و بروز عوارض جدی جلوگیری کند.
درد، شایعترین و اصلیترین علامتی است که بیماران را به سمت مطب ارتوپدی سوق میدهد. این درد میتواند ماهیتهای متفاوتی داشته باشد؛ از یک درد حاد و تیز پس از یک آسیب ناگهانی، تا یک درد مبهم و مزمن که ماهها یا سالها فرد را درگیر کرده است. ویژگیهای درد، مانند تشدید آن با فعالیت و بهبود با استراحت (مشخصه دردهای مکانیکی مانند آرتروز) یا برعکس، بهبود با فعالیت و تشدید با استراحت (مشخصه دردهای التهابی مانند آرتریت روماتوئید)، اطلاعات تشخیصی ارزشمندی را در اختیار پزشک قرار میدهد.
تورم و التهاب نیز از نشانههای کلیدی هستند. تورم یا اِدِم، ناشی از تجمع مایع در بافتهای اطراف ناحیه آسیبدیده است و معمولاً با قرمزی و احساس گرما در پوست آن ناحیه همراه است. این علائم نشاندهنده یک فرآیند التهابی فعال در بدن هستند که میتواند در پاسخ به یک آسیب حاد، عفونت یا یک بیماری خودایمنی ایجاد شده باشد.
محدودیت دامنه حرکتی و سفتی مفصل یکی دیگر از علائم مهم است. بیماران ممکن است متوجه شوند که دیگر نمیتوانند یک مفصل را به طور کامل خم یا صاف کنند. این محدودیت میتواند ناشی از درد، تورم، آسیب مکانیکی داخل مفصل (مانند گیر کردن یک تکه غضروف پاره شده) یا سفتی کپسول مفصلی باشد. سفتی یا خشکی صبحگاهی که پس از بیدار شدن از خواب رخ میدهد، به ویژه اگر بیش از ۳۰ دقیقه طول بکشد، میتواند نشانهای از بیماریهای التهابی مفاصل باشد.
ضعف عضلانی و بیثباطی مفصل نیز باید جدی گرفته شود. احساس ضعف در عضلات اطراف یک مفصل میتواند ناشی از درد و عدم استفاده از آن عضو یا آسیب مستقیم به عصب کنترلکننده آن عضله باشد. احساس “خالی کردن” یا عدم اطمینان در مفصل، به ویژه در زانو یا مچ پا، نشاندهنده آسیب به رباطهایی است که وظیفه پایداری مفصل را بر عهده دارند.
در برخی موارد، تغییر شکل ظاهری (دفورمیتی) در استخوان یا مفصل به وضوح قابل مشاهده است. این تغییر شکل میتواند ناشی از یک شکستگی جابجا شده، دررفتگی مفصل یا تخریب پیشرونده مفصل در بیماریهایی مانند آرتریت روماتوئید باشد.
بروز علائم عصبی مانند بیحسی، گزگز، مورمور شدن یا احساس سوزن سوزن شدن، حاکی از تحت فشار بودن یا آسیب به یک عصب محیطی است. این علائم میتوانند در اثر فتق دیسک در ستون فقرات یا گیر افتادن عصب در تونلهای آناتومیک مانند مچ دست (سندرم تونل کارپال) ایجاد شوند. شناسایی و تفسیر صحیح این علائم، گام نخست در مسیر تشخیص دقیق و آغاز درمان مؤثر است.
مشکلات عمده ارتوپدی در اثر بیماریهای دژنراتیو مفصلی و فرسایش خاموش ساختارهای حرکتی بدن
در میان طیف گسترده مشکلات ارتوپدی، بیماریهای دژنراتیو یا فرسایشی جایگاه ویژهای دارند، زیرا بخش بزرگی از جمعیت، به ویژه با افزایش سن، را تحت تأثیر قرار میدهد. این دسته از بیماریها، برخلاف آسیبهای ناگهانی، ماهیتی تدریجی و پیشرونده دارند و مشخصه اصلی آنها تخریب آرام و بیصدای ساختارهای حیاتی مفاصل، به خصوص غضروف، در طول زمان است. این فرآیند فرسایشی، که میتوان آن را به ساییدگی یک قطعه مکانیکی پرکار تشبیه کرد، نتیجه سالها تحمل وزن، حرکات تکراری و فشارهای مکانیکی است که در نهایت به کاهش کارآمدی و بروز درد در سیستم حرکتی بدن منجر میشود.
آرتروز (استئوآرتریت): شایعترین بیماری مفصلی جهان و از مشکلات عمده ارتوپدی
آرتروز یا استئوآرتریت، به عنوان شناختهشدهترین و شایعترین عضو خانواده بیماریهای دژنراتیو، یک اختلال غیرالتهابی و مکانیکی است که میلیونها نفر را در سراسر جهان درگیر کرده است. ماهیت اصلی این بیماری، تخریب پیشرونده غضروف مفصلی است.
غضروف، بافت همبند لغزنده و انعطافپذیری است که انتهای استخوانها را در یک مفصل میپوشاند و دو وظیفه حیاتی بر عهده دارد: کاهش اصطکاک برای ایجاد حرکتی نرم و روان، و جذب ضربه و توزیع نیروهای وارده بر مفصل. در آرتروز، این بافت ارزشمند به تدریج نازک، فرسوده و ترکخورده میشود و در موارد پیشرفته، به طور کامل از بین میرود.
این وضعیت باعث میشود استخوانهای زیرین (که به آنها استخوان سابکندرال گفته میشود) به طور مستقیم با یکدیگر تماس پیدا کرده و ساییده شوند. این سایش استخوان به استخوان، نه تنها عامل اصلی درد است، بلکه بدن را وادار به واکنشی دفاعی میکند که حاصل آن، ایجاد زائدههای استخوانی نوکتیز در لبههای مفصل، موسوم به استئوفیت، است. این زوائد استخوانی خود میتوانند دامنه حرکتی مفصل را محدودتر کرده و درد را تشدید کنند.
یک تصور غلط و بسیار رایج در میان عموم، یکسان پنداشتن آرتروز و پوکی استخوان است. لازم است به طور قاطع این دو مفهوم از یکدیگر تفکیک شوند. آرتروز یک بیماری مرتبط با مفصل و به طور خاص غضروف آن است، در حالی که پوکی استخوان یک بیماری سیستمیک است که خود استخوان را تحت تأثیر قرار داده و با کاهش تراکم و استحکام آن، خطر شکستگی را افزایش میدهد.
اگرچه یک فرد مسن ممکن است به هر دو بیماری به طور همزمان مبتلا باشد، اما این دو، فرآیندهای پاتولوژیک کاملاً متفاوتی را دنبال میکنند.
مفاصل تحملکننده وزن بدن، مانند زانو و لگن، به دلیل فشارهای مکانیکی زیادی که روزانه متحمل میشوند، بیش از سایر مفاصل در معرض ابتلا به آرتروز قرار دارند. همچنین، مفاصل کوچک انگشتان دست و مفاصل فاست در ستون فقرات نیز از جمله نواحی شایع درگیری هستند.
علائم کلاسیک آرتروز شامل درد فعالیتی است؛ دردی که با شروع حرکت و فعالیت تشدید یافته و با استراحت تسکین مییابد. سفتی و خشکی مفصل در صبحها یا پس از یک دوره بیحرکتی نیز شایع است، اما این سفتی معمولاً کوتاهمدت بوده و در کمتر از سی دقیقه برطرف میشود.
صدای ترق و تروق یا ساییدگی (کریپتاسیون) هنگام حرکت مفصل نیز از دیگر نشانههای این بیماری است. عواملی چون سن بالا، اضافه وزن (که فشار بر مفاصل را به صورت تصاعدی افزایش میدهد)، سابقه آسیبهای ورزشی یا شکستگیهای داخل مفصلی، و استعداد ژنتیکی، همگی از عوامل خطری هستند که روند تخریب غضروف را تسریع میکنند.
مشکلات عمده ارتوپدی در اثر بیماریهای التهابی مفاصل و تهاجم سیستم ایمنی به ساختار مفصلی
در نقطه مقابل بیماریهای دژنراتیو که ماهیتی عمدتاً مکانیکی و فرسایشی دارند، گروه دیگری از اختلالات مفصلی وجود دارند که منشأ آنها یک فرآیند التهابی اولیه و تهاجمی است. این بیماریها که به آنها آرتریتهای التهابی گفته میشود، اغلب ریشه در یک اختلال پیچیده در سیستم ایمنی بدن دارند.
در این شرایط که به آن بیماری خودایمنی اطلاق میشود، سیستم دفاعی بدن که وظیفه شناسایی و مقابله با عوامل بیگانه مانند باکتریها و ویروسها را بر عهده دارد، دچار خطا شده و به اشتباه به بافتهای سالم خودی حمله میکند.
در آرتریتهای التهابی، هدف اصلی این تهاجم، غشای سینوویال است؛ لایه نازکی که سطح داخلی کپسول مفصلی را میپوشاند و مسئول تولید مایع مفصلی برای روانکاری و تغذیه غضروف است.
حمله سلولهای ایمنی به غشای سینوویال، منجر به التهاب شدید و مزمنی به نام سینوویت میشود. این التهاب باعث تورم، گرما، قرمزی و درد شدید در مفصل میگردد. برخلاف درد مکانیکی آرتروز، درد ناشی از التهاب معمولاً با استراحت و بیحرکتی تشدید شده و در طول شب یا صبحها به اوج خود میرسد، در حالی که با فعالیت ملایم روزانه بهبود مییابد.
سفتی صبحگاهی در این بیماران نیز مشخصاً طولانیمدت است و اغلب بیش از یک ساعت به طول میانجامد. اگر این فرآیند التهابی کنترل نشود، سینوویوم ملتهب و ضخیم شده (که به آن پانوس گفته میشود) به صورت تهاجمی به غضروف و استخوان زیرین نفوذ کرده و باعث تخریب غیرقابل بازگشت آنها میشود.
این تخریب ساختاری در نهایت منجر به تغییر شکلهای دائمی (دفورمیتی) و ناتوانی شدید در عملکرد مفصل میگردد. ویژگی مهم دیگر این بیماریها، ماهیت سیستمیک آنهاست؛ یعنی فرآیند التهابی تنها به مفاصل محدود نشده و میتواند سایر ارگانهای بدن مانند پوست، چشمها، ریهها و عروق خونی را نیز درگیر کند.
مشکلات عمده ارتوپدی در اثر آرتریت روماتوئید و روماتیسم مفصلی پیشرونده
آرتریت روماتوئید (Rheumatoid Arthritis – RA) به عنوان شایعترین و شناختهشدهترین نوع آرتریت التهابی خودایمنی، نمونه بارز این دسته از بیماریهاست. این بیماری مزمن و پیشرونده، مشخصه بسیار مهمی دارد و آن، الگوی التهاب متقارن مفاصل است.
این بدان معناست که اگر مفصلی در یک طرف بدن درگیر شود، مفصل متناظر آن در طرف دیگر نیز به احتمال زیاد درگیر خواهد شد؛ به عنوان مثال، درگیری همزمان مفاصل انگشتان هر دو دست. آرتریت روماتوئید تمایل زیادی به درگیر کردن مفاصل کوچک دستها (مانند مفاصل بین بندی انگشتان و مفاصل کف دستی-انگشتی) و پاها دارد.
تورم ناشی از RA، برخلاف تورم سفت و استخوانی آرتروز، معمولاً حالتی نرم، گرم و خمیری شکل دارد که ناشی از التهاب شدید غشای سینوویال و تجمع مایع التهابی در مفصل است. درد و سفتی صبحگاهی طولانیمدت، خستگی مفرط و گاهی تب خفیف از دیگر علائم عمومی این بیماری هستند.
همانطور که پیشتر اشاره شد، آرتریت روماتوئید یک بیماری صرفاً مفصلی نیست. ماهیت سیستمیک آن میتواند منجر به بروز ندولهای روماتوئید (برجستگیهای بدون درد زیر پوست، معمولاً در نواحی تحت فشار مانند آرنج)، خشکی چشم و دهان (سندرم شوگرن ثانویه)، التهاب پردههای اطراف ریه و قلب و افزایش قابل توجه خطر بیماریهای قلبی-عروقی به دلیل التهاب مزمن در بدن شود.
مطالعات اپیدمیولوژیک نشان دادهاند که شیوع آرتریت روماتوئید در زنان تقریباً سه برابر مردان است و معمولاً در سنین میانسالی آغاز میشود، اگرچه میتواند در هر سنی بروز کند. تشخیص زودهنگام و شروع درمان تهاجمی با داروهای تعدیلکننده بیماری (DMARDs)، نقشی حیاتی در کنترل فرآیند التهابی، جلوگیری از تخریب مفصلی و حفظ کیفیت زندگی بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید دارد.
مصداق بالینی یک بیمار مبتلا میتواند فردی با تورم و درد در مفاصل انگشتان هر دو دست و هر دو مچ باشد که از خشکی شدید صبحگاهی که بیش از یک ساعت طول میکشد و خستگی ناتوانکننده شکایت دارد.
مشکلات عمده ارتوپدی در اثر آسیبهای تروماتیک و صدمات ناگهانی به استخوانها و بافتهای نرم
آسیبهای تروماتیک، یکی از وسیعترین و شایعترین فصول حوزه ارتوپدی را تشکیل میدهند. این دسته از آسیبها، برخلاف بیماریهای تدریجی و مزمن، در اثر اعمال یک نیروی خارجی ناگهانی و شدید به سیستم اسکلتی-عضلانی ایجاد میشوند.
منشأ این نیرو میتواند حوادثی چون تصادفات وسایل نقلیه، سقوط از ارتفاع، آسیبهای ناشی از کار با ماشینآلات سنگین یا برخوردهای فیزیکی در ورزشهای پربرخورد باشد. ویژگی بارز این صدمات، وقوع حاد و غیرمنتظره آنهاست که منجر به آسیبهای ساختاری فوری در استخوانها، مفاصل و بافتهای نرم اطراف آنها میشود. طیف این آسیبها بسیار گسترده است و از یک کشیدگی ساده عضلانی تا شکستگیهای پیچیده و باز که حیات عضو را تهدید میکنند، متغیر است و نیازمند ارزیابی و مدیریت فوری پزشکی هستند.
شکستگی استخوان: شایعترین آسیب تروماتیک ارتوپدی
شکستگی، به هرگونه از بین رفتن یکپارچگی ساختاری در استخوان اطلاق میشود. این آسیب زمانی رخ میدهد که نیروی وارده بر استخوان، از مقاومت ذاتی آن بیشتر باشد. شکستگیها بر اساس معیارهای مختلفی طبقهبندی میشوند که یکی از مهمترین آنها، وضعیت پوست و بافت نرم روی استخوان آسیبدیده است. بر این اساس، دو نوع اصلی شکستگی تعریف میشود:
- شکستگی بسته یا ساده: در این نوع، با وجود شکستگی کامل یا ناقص استخوان، پوست روی آن سالم و دستنخورده باقی میماند. اگرچه آسیب به عضلات و عروق زیرین ممکن است رخ داده باشد، اما محل شکستگی با محیط خارج تماسی ندارد.
- شکستگی باز یا مرکب: این نوع شکستگی به مراتب جدیتر است. در شکستگی باز، قطعه استخوانی شکسته شده، پوست و بافتهای نرم را پاره کرده و با محیط بیرون در تماس قرار میگیرد. این وضعیت یک اورژانس ارتوپدی محسوب میشود، زیرا بزرگترین خطر آن، ورود باکتریها از محیط خارج به محل شکستگی و ایجاد عفونت شدید در استخوان (استئومیلیت) است.
استئومیلیت یک عارضه بسیار جدی است که درمان آن دشوار بوده و میتواند منجر به عدم جوش خوردن شکستگی و حتی از دست رفتن عضو شود.
علاوه بر این، شکستگیها بر اساس شکل و الگوی خط شکست نیز دستهبندی میشوند، مانند شکستگی عرضی، مارپیچی، مایل یا خرد شده (که در آن استخوان به چند قطعه تقسیم میشود). علائم کلاسیک شکستگی شامل درد شدید و ناگهانی، تورم سریع، ناتوانی در حرکت دادن عضو، تغییر شکل واضح در ظاهر اندام و گاهی صدای شکستن در لحظه آسیب است.
روند درمان شکستگی به محل، نوع و شدت آن بستگی دارد. هدف اصلی درمان، جااندازی یا برگرداندن قطعات شکسته به همترازی صحیح آناتومیک و سپس بیحرکتسازی برای حفظ این همترازی تا زمان جوش خوردن استخوان است.
جااندازی میتواند به صورت بسته (بدون جراحی و با استفاده از مانورهای دستی) یا باز (از طریق جراحی) انجام شود. بیحرکتسازی نیز با استفاده از گچ، آتل یا در موارد جراحی، با استفاده از ابزارهای فیکساسیون داخلی مانند پلاک، پیچ، میلههای داخل استخوانی یا فیکساتورهای خارجی صورت میگیرد.
به عنوان یک مصداق بالینی، فردی که پس از زمین خوردن روی دست، دچار درد شدید، تورم و تغییر شکل واضحی شبیه به “چنگال” در ناحیه مچ دست میشود، به احتمال زیاد دچار شکستگی دیستال رادیوس (یکی از شایعترین شکستگیها) شده است.
مشکلات عمده ارتوپدی ناشی از دررفتگی، رگبهرگ شدن و کشیدگی و آسیبهای بافت نرم
علاوه بر استخوانها، بافتهای نرم اطراف مفاصل نیز در اثر تروما به شدت آسیبپذیر هستند. درک تفاوت بین انواع اصلی آسیبهای بافت نرم برای تشخیص و مدیریت صحیح آنها ضروری است:
دررفتگی: این آسیب زمانی رخ میدهد که سطوح مفصلی دو استخوان که یک مفصل را تشکیل میدهند، به طور کامل از همترازی و تماس طبیعی خود خارج شوند. دررفتگی یک آسیب جدی است که با درد شدید، تغییر شکل واضح مفصل و ناتوانی کامل در حرکت دادن آن همراه است و نیازمند جااندازی فوری توسط پزشک میباشد. مفصل شانه به دلیل دامنه حرکتی وسیع و پایداری ذاتی کمتر، شایعترین مفصلی است که دچار دررفتگی میشود.
رگبهرگ شدن یا پیچخوردگی (Sprain): این اصطلاح به طور خاص به آسیب رباطها (Ligaments) اطلاق میشود. رباطها نوارهای بافتی بسیار محکم و فیبروزی هستند که استخوانها را به یکدیگر متصل کرده و وظیفه اصلی آنها ایجاد ثبات در مفصل است. زمانی که یک مفصل به طور ناگهانی در جهتی فراتر از دامنه حرکتی طبیعی خود حرکت کند، رباطهای آن دچار کشیدگی یا پارگی میشوند. شدت این آسیب از یک کشیدگی خفیف (درجه ۱) تا پارگی کامل (درجه ۳) متغیر است. پیچخوردگی مچ پا، که در آن رباطهای سمت خارجی مچ پا آسیب میبینند، نمونه کلاسیک و بسیار شایع این نوع آسیب است.
کشیدگی : این واژه به آسیب عضله یا تاندون اشاره دارد. تاندونها بافتهای طنابمانند محکمی هستند که عضلات را به استخوانها متصل کرده و نیروی انقباض عضله را برای ایجاد حرکت به استخوان منتقل میکنند. کشیدگی زمانی رخ میدهد که عضله یا تاندون بیش از حد کشیده شود یا به طور ناگهانی و با نیروی زیاد منقبض گردد. این آسیب نیز میتواند از یک کشیدگی میکروسکوپی تا پارگی کامل عضله یا تاندون متغیر باشد. کشیدگی عضلات همسترینگ در دوندگان یا کشیدگی عضلات کمر هنگام بلند کردن جسم سنگین، از نمونههای رایج کشیدگی هستند.
کشیدگی آسیب رباط (استخوان به استخوان) و کشیدگی آسیب عضله یا تاندون (عضله به استخوان) است. درمان اولیه برای اکثر آسیبهای حاد بافت نرم، پیروی از پروتکل RICE است که شامل استراحت ، استفاده از یخ برای کاهش تورم و درد، فشردهسازی با استفاده از بانداژ کشی و بالا نگه داشتن عضو آسیبدیده بالاتر از سطح قلب است.
مشکلات عمده ارتوپدی ناشی از اختلالات ستون فقرات
ستون فقرات، به عنوان محور مرکزی و ساختار حمایتی اصلی بدن، به دلیل پیچیدگی آناتومیک و عملکردهای چندگانهای که بر عهده دارد، یکی از آسیبپذیرترین بخشهای سیستم اسکلتی-عضلانی است. این ساختار مهندسیشده شگفتانگیز، متشکل از مجموعهای از مهرههای استخوانی است که توسط دیسکهای بین مهرهای از یکدیگر جدا شدهاند و وظایف حیاتی مانند تحمل وزن بالاتنه، فراهم آوردن انعطافپذیری برای حرکاتی چون خم شدن و چرخش، و از همه مهمتر، محافظت از نخاع و ریشههای عصبی حساس را به انجام میرساند.
همین پیچیدگی و بار مکانیکی مداوم، ستون فقرات را مستعد ابتلا به طیف وسیعی از اختلالات ارتوپدی میکند که کمردرد و گردندرد، به عنوان شایعترین تظاهرات آنها، از دلایل اصلی مراجعه افراد به مراکز درمانی و ناتوانیهای ناشی از کار در سراسر جهان به شمار میروند.
مشکلات ستون فقرات میتوانند از ساختارهای مختلفی نشأت بگیرند؛ از جمله دیسکهای بین مهرهای که نقش ضربهگیر را ایفا میکنند، مفاصل کوچک بین مهرهای (مفاصل فاست) که حرکات را هدایت میکنند، یا فشردگی مستقیم بر روی ساختارهای عصبی. بسیاری از دردهایی که در اندامها احساس میشوند، مانند درد سیاتیک که از ناحیه کمر شروع شده و به سمت پا تیر میکشد، در واقع دردهای ارجاعی هستند که منشأ اصلی آنها در ستون فقرات و فشار بر روی ریشههای عصبی است.
مشکلات عمده ارتوپدی ناشی از فتق دیسک بین مهرهای و تنگی کانال نخاعی به عنوان دو علت عمده فشار بر اعصاب
در میان اختلالات ستون فقرات، دو عارضه فتق دیسک و تنگی کانال نخاعی به دلیل ایجاد فشار مستقیم بر روی ساختارهای عصبی، از اهمیت بالینی ویژهای برخوردارند.
فتق دیسک بین مهرهای : دیسک بین مهرهای ساختاری شبیه به یک تایر کوچک دارد که از یک لایه بیرونی محکم و چندلایه به نام حلقه فیبری و یک هسته مرکزی نرم و ژلاتینی به نام نوکلئوس پالپوزوس تشکیل شده است. با افزایش سن، دیسکها بخشی از آب خود را از دست داده و انعطافپذیریشان کاهش مییابد.
در اثر یک فشار ناگهانی (مانند بلند کردن جسم سنگین با حالت نامناسب) یا به دلیل فرسایش تدریجی، ممکن است در حلقه فیبری یک پارگی یا ضعف ایجاد شود. فتق دیسک زمانی رخ میدهد که هسته ژلاتینی از طریق این پارگی به بیرون نشت کرده و به داخل کانال نخاعی یا سوراخهای بین مهرهای (که محل خروج ریشههای عصبی هستند) راه پیدا کند.
این بخش بیرونزده مانند یک توده، مستقیماً بر روی ریشه عصبی مجاور یا خود نخاع فشار وارد میکند. این فشار مکانیکی و التهاب شیمیایی ناشی از مواد هسته دیسک، منجر به بروز علائمی چون درد شدید، بیحسی، گزگز و ضعف عضلانی در مسیری میشود که آن عصب به آن خدمترسانی میکند.
به عنوان مثال، فتق دیسک در ناحیه کمر (لومبار)، که شایعترین محل وقوع است، با فشار بر روی ریشههای عصب سیاتیک، باعث ایجاد درد سیاتیک میشود. در مقابل فتق دیسک، حالت خفیفتری به نام برآمدگی دیسک وجود دارد که در آن، دیسک بدون پارگی حلقه فیبری، به صورت یکنواخت بیرونزده میشود.
تنگی کانال نخاعی: این عارضه به باریک شدن فضای داخل کانال استخوانی ستون فقرات که نخاع و ریشههای عصبی در آن قرار دارند، اطلاق میشود.
این تنگی میتواند در ناحیه مرکزی کانال یا در سوراخهای جانبی بین مهرهای رخ دهد. شایعترین علت تنگی کانال نخاعی، تغییرات دژنراتیو و آرتروزی مرتبط با افزایش سن است. با فرسایش مفاصل فاست، بدن زائدههای استخوانی (استئوفیت) ایجاد میکند که این زوائد به داخل کانال رشد کرده و فضا را تنگ میکنند.
همچنین، ضخیم شدن رباطهای داخل کانال نخاعی و برآمدگی دیسکها نیز میتوانند در این تنگی مشارکت داشته باشند. علائم تنگی کانال نخاعی معمولاً به تدریج ظاهر شده و مشخصه آن، درد، سنگینی و گرفتگی در پاها است که با راه رفتن یا ایستادن طولانیمدت تشدید شده (لنگش نوروژنیک) و با نشستن یا خم شدن به جلو بهبود مییابد، زیرا این وضعیتها فضای کانال را به طور موقت افزایش میدهند.
هر دو عارضه، فتق دیسک و تنگی کانال نخاعی، نشاندهنده اهمیت حیاتی فضای موجود برای ساختارهای عصبی در ستون فقرات هستند و کاهش این فضا، صرفنظر از علت آن، میتواند منجر به عواقب جدی و ناتوانکننده برای بیمار شود.
مشکلات عمده ارتوپدی ناشی از بیماریهای متابولیک استخوان و تضعیف ساختار اسکلت
برخلاف بسیاری از مشکلات عمده ارتوپدی که مفاصل یا بافتهای نرم را درگیر میکنند، گروهی از بیماریها وجود دارند که به طور مستقیم خودِ بافت استخوان را هدف قرار میدهد.
این بیماریهای ارتوپدی که به آنها بیماریهای متابولیک استخوان گفته میشود، ناشی از اختلال در فرآیندهای بیوشیمیایی و سلولی پیچیدهای هستند که سلامت و استحکام استخوانها را در طول عمر حفظ میکنند. برای درک این بیماریها، باید استخوان را نه به عنوان یک ساختار ثابت و بیجان، بلکه به عنوان یک بافت زنده و پویا در نظر گرفت که دائماً در حال بازسازی خود است.
این فرآیند بازسازی مداوم که به آن متابولیسم یا بازآرایی استخوان گفته میشود، توسط دو نوع سلول اصلی انجام میپذیرد: استئوکلاستها که مسئول تخریب و برداشتن استخوان قدیمی و آسیبدیده هستند (فرآیندی به نام بازجذب استخوان) و استئوبلاستها که وظیفه ساختن و جایگزین کردن استخوان جدید را بر عهده دارند (فرآیندی به نام تشکیل استخوان).
در یک فرد سالم، تعادل دقیقی بین فعالیت این دو گروه سلولی وجود دارد که تضمینکننده حفظ توده و کیفیت استخوان است. بیماریهای متابولیک استخوان زمانی رخ میدهند که این تعادل ظریف به هم بخورد؛ یا بازجذب استخوان بیش از حد سریع باشد، یا تشکیل استخوان جدید بسیار کند صورت گیرد، یا ترکیبی از هر دو. نتیجه نهایی این عدم تعادل، کاهش توده استخوانی، تخریب ساختار میکروسکوپی آن و در نهایت، ضعیف و شکننده شدن استخوانهاست.
یکی از ویژگیهای نگرانکننده این بیماریها، ماهیت “خاموش” و بیعلامت بودن آنها در مراحل اولیه است. اغلب بیماران تا زمانی که دچار یک شکستگی غیرمنتظره و پاتولوژیک (شکستگی که با ضربهای جزئی یا حتی بدون ضربه رخ میدهد) نشوند، از وجود بیماری در خود بیاطلاع هستند.
مشکلات عمده ارتوپدی ناشی از پوکی استخوان (استئوپروز)
پوکی استخوان یا استئوپروز شایعترین و شناختهشدهترین بیماری متابولیک استخوان است. این بیماری یک اختلال پیشرونده و سیستمیک است که در آن، هم تراکم توده استخوانی (کمیت استخوان) و هم کیفیت ساختار میکروسکوپی آن (معماری استخوان) کاهش مییابد. در نتیجه، استخوانها متخلخل، ضعیف و به شدت مستعد شکستگی میشوند.
این بیماری به درستی “دزد خاموش” نامیده شده است، زیرا سالها بدون هیچگونه درد یا علامتی پیشرفت میکند تا زمانی که با اولین شکستگی، حضور خود را آشکار سازد.
شکستگیهای ناشی از پوکی استخوان معمولاً در نواحی خاصی از بدن رخ میدهند. شکستگی لگن، جدیترین و ناتوانکنندهترین عارضه پوکی استخوان است که اغلب نیازمند جراحی بوده و میتواند منجر به از دست دادن استقلال و افزایش خطر مرگ و میر در سالمندان شود.
شکستگیهای فشاری مهرهها در ستون فقرات نیز بسیار شایع هستند. این شکستگیها ممکن است به صورت تدریجی و حتی بدون درد شدید رخ دهند و منجر به کاهش قد، خمیدگی پشت (گوژپشتی یا کیفوز) و درد مزمن کمر شوند. شکستگی مچ دست نیز معمولاً در اثر زمین خوردن روی دست باز اتفاق میافتد و یکی از اولین نشانههای وجود پوکی استخوان در فرد است.
عوامل خطر متعددی در بروز پوکی استخوان نقش دارند. افزایش سن یک عامل خطر غیرقابل اجتناب است. جنسیت زنانه، به ویژه پس از یائسگی، یک عامل خطر عمده محسوب میشود.
کاهش ناگهانی سطح هورمون استروژن در دوران یائسگی، اثر محافظتی این هورمون بر استخوانها را از بین برده و منجر به تسریع روند از دست رفتن توده استخوانی میشود. به همین دلیل، شیوع پوکی استخوان در زنان به مراتب بیشتر از مردان است.
سابقه خانوادگی، نژاد (سفیدپوستان و آسیاییها در معرض خطر بیشتری هستند)، جثه کوچک و لاغر، و سبک زندگی نیز تأثیرگذارند. کمبود کلسیم (بلوک اصلی سازنده استخوان) و ویتامین D (که برای جذب کلسیم ضروری است)، رژیم غذایی نامناسب، بیتحرکی، مصرف سیگار و الکل، و استفاده طولانیمدت از برخی داروها مانند کورتیکواستروئیدها، همگی از عوامل خطری هستند که روند تضعیف استخوانها را تسریع میکنند.
تشخیص پوکی استخوان به سادگی و با دقتی بالا از طریق روش سنجش تراکم استخوان امکانپذیر است. این آزمایش بدون درد و با دوز بسیار پایینی از اشعه ایکس، تراکم معدنی استخوان (BMD) را در نواحی لگن و ستون فقرات اندازهگیری کرده و آن را با استانداردهای افراد جوان و سالم مقایسه میکند. تشخیص زودهنگام و اقدامات پیشگیرانه و درمانی، نقشی حیاتی در جلوگیری از شکستگیهای ناتوانکننده ناشی از این بیماری خاموش دارد.
مشکلات عمده ارتوپدی ناشی از سندرمهای فشاری عصبی و گیرافتادگی اعصاب در گذرگاههای تنگ
در میان مشکلات ارتوپدی، گروهی از اختلالات وجود دارند که منشأ اصلی آنها نه استخوان است و نه مفصل، بلکه اعصاب محیطی هستند.
سندرمهای فشاری عصبی یا نوروپاتیهای گیرافتادگی زمانی رخ میدهند که یک عصب محیطی در حین عبور از یک گذرگاه آناتومیک تنگ، تحت فشار مزمن و مداوم قرار گیرد. این گذرگاهها که به آنها “تونل” گفته میشود، معمولاً از استخوان و بافتهای فیبروزی مانند رباطها تشکیل شدهاند و فضای محدودی دارند.
هر عاملی که این فضا را تنگتر کند – مانند التهاب و تورم تاندونهای مجاور، ایجاد یک کیست، یا تغییرات استخوانی ناشی از آرتروز – میتواند باعث فشرده شدن عصب و اختلال در عملکرد آن شود.
این فشار مزمن دو تأثیر مخرب بر روی عصب دارد:
- نخست، جریان خون به عصب را مختل میکند و از رسیدن اکسیژن و مواد مغذی به آن جلوگیری مینماید.
- دوم، به غلاف میلین، لایه محافظ و عایقی که رشتههای عصبی را احاطه کرده و به انتقال سریع پیامهای عصبی کمک میکند، آسیب میرساند.
نتیجه این فرآیند، بروز علائمی مشخص در ناحیهای است که آن عصب مسئولیت حس و حرکت آن را بر عهده دارد. این علائم معمولاً شامل درد (که میتواند ماهیت سوزشی یا تیرکشنده داشته باشد)، بیحسی، گزگز یا مورمور شدن و در موارد پیشرفتهتر، ضعف عضلانی و تحلیل رفتن (آتروفی) عضلات است.
یکی از ویژگیهای این سندرمها، تشدید علائم در شب است، زیرا وضعیتهای خاص بدن در هنگام خواب، مانند خم کردن طولانیمدت مچ دست یا آرنج، میتواند فشار بر روی عصب را افزایش دهد.
دو نمونه شایع از مشکلات عمده ارتوپدی ناشی از ع گیرافتادگی عصب
دو مورد از شایعترین و شناختهشدهترین سندرمهای فشاری عصبی در اندام فوقانی، سندرم تونل کارپال و سندرم تونل کوبیتال هستند که هر یک عصب متفاوتی را در محلی متفاوت درگیر میکنند.
سندرم تونل کارپال شایعترین نوروپاتی گیرافتادگی در انسان است و ناشی از تحت فشار قرار گرفتن عصب مدیان در حین عبور از تونل کارپال در ناحیه مچ دست میباشد.
تونل کارپال یک گذرگاه تنگ است که کف و دیوارههای آن را استخوانهای مچ دست و سقف آن را یک رباط عرضی و محکم تشکیل میدهد. علاوه بر عصب مدیان، نُه تاندون خمکننده انگشتان نیز از داخل این تونل عبور میکنند. هر عاملی که باعث افزایش حجم محتویات این تونل شود، مانند التهاب و تورم غلاف تاندونها (تنوسینوویت) که در اثر حرکات تکراری مچ و انگشتان (مانند تایپ کردن یا کار با ابزارهای مرتعش) ایجاد میشود، میتواند فشار داخل تونل را بالا برده و عصب مدیان را تحت فشار قرار دهد.
عصب مدیان مسئول حس در کف دست و انگشتان شست، اشاره، میانی و نیمه خارجی انگشت حلقه است. بنابراین، علائم کلاسیک CTS شامل بیحسی و گزگز در این انگشتان میباشد که اغلب در شب بیماران را از خواب بیدار میکند و با تکان دادن دست بهبود مییابد. در موارد پیشرفته، ضعف و آتروفی عضلات تنار (عضلات برجسته در قاعده شست) رخ میدهد که منجر به اختلال در گرفتن اشیاء میشود.
سندرم تونل کوبیتال دومین سندرم فشاری شایع در اندام فوقانی است و در اثر فشار بر عصب اولنار در ناحیه داخلی آرنج ایجاد میشود. عصب اولنار از داخل یک تونل به نام تونل کوبیتال، که در پشت برجستگی استخوانی داخلی آرنج قرار دارد، عبور میکند.
این همان عصبی است که وقتی آرنج به جایی برخورد میکند، احساس برقگرفتگی و گزگز ایجاد میکند. خم کردن طولانیمدت آرنج، تکیه دادن مداوم بر روی آرنج (مثلاً هنگام رانندگی یا کار با کامپیوتر) یا تغییرات آرتروزی در این ناحیه میتواند عصب را تحت فشار قرار دهد.
عصب اولنار مسئول حس در انگشت کوچک و نیمه داخلی انگشت حلقه و همچنین کنترل عضلات کوچک دست برای حرکات ظریف است. بنابراین، علائم سندرم تونل کوبیتال شامل بیحسی و گزگز در این دو انگشت و ضعف در گرفتن اشیاء و انجام حرکات دقیق با دست میباشد.
تشخیص این سندرمها معمولاً بر اساس شرح حال و معاینه بالینی است و با استفاده از نوار عصب و عضله (EMG-NCV) که سرعت و کیفیت انتقال پیام در عصب را اندازهگیری میکند، تأیید میشود.
مشکلات عمده ارتوپدی ناشی از آسیبهای ورزشی و استفاده بیش از حد
آسیبهای ورزشی و صدمات ناشی از استفاده بیش از حد، بخش قابل توجهی از مراجعات به کلینیکهای ارتوپدی را تشکیل میدهند و نه تنها ورزشکاران حرفهای، بلکه افراد فعال و حتی کارگرانی که فعالیتهای فیزیکی تکراری انجام میدهند را نیز درگیر میکنند. این دسته از آسیبها را میتوان بر اساس مکانیسم وقوع به دو گروه اصلی تقسیم کرد که درک تفاوت آنها برای پیشگیری و درمان مؤثر، حیاتی است.
گروه اول، آسیبهای حاد ورزشی هستند که مشابه آسیبهای تروماتیک، به صورت ناگهانی و در اثر یک رویداد مشخص رخ میدهند. این آسیبها معمولاً نتیجه یک حرکت اشتباه، یک برخورد شدید، یا اعمال نیرویی فراتر از ظرفیت بافت هستند. پارگی رباط صلیبی قدامی (ACL) در زانو هنگام یک تغییر جهت ناگهانی، دررفتگی مفصل شانه در یک برخورد، یا پیچخوردگی مچ پا هنگام فرود نامناسب، همگی نمونههایی از آسیبهای حاد ورزشی هستند.
گروه دوم که پیچیدگی بیشتری دارند، آسیبهای مزمن یا ناشی از استفاده بیش از حد هستند. این صدمات، برخلاف آسیبهای حاد، شروعی موذیانه و تدریجی دارند و نتیجه یک رویداد واحد نیستند.
مکانیسم اصلی در این آسیبها، اعمال استرس و فشار تکراری و مداوم بر یک ناحیه خاص از بدن است. هر حرکت ورزشی یا کاری، میکروتروماها یا آسیبهای میکروسکوپی در بافتهای عضلانی، تاندونها یا استخوانها ایجاد میکند.
در حالت عادی، بدن در زمان استراحت بین جلسات تمرینی، این آسیبهای کوچک را ترمیم و بازسازی میکند و حتی قویتر از قبل میشود. اما زمانی که شدت، دفعات یا مدت زمان فعالیت بیش از حد باشد و به بدن فرصت کافی برای ریکاوری و ترمیم داده نشود، این میکروتروماها تجمع یافته و از سرعت ترمیم بدن پیشی میگیرند.
این عدم تعادل بین آسیب و ترمیم، منجر به یک فرآیند التهابی مزمن، تخریب تدریجی بافت و بروز درد میشود. بیماریهایی مانند تاندونیت (التهاب تاندون)، بورسیت (التهاب بورس) و شکستگیهای استرسی، نمونههای کلاسیک آسیبهای ناشی از استفاده بیش از حد هستند. گرم کردن مناسب قبل از ورزش، سرد کردن پس از آن، افزایش تدریجی و برنامهریزیشده شدت تمرینات (قانون ۱۰ درصد) و اختصاص زمان کافی برای استراحت، از اصول کلیدی برای پیشگیری از این نوع آسیبهای فرسایشی به شمار میروند.
آسیبهای شایع و مشکلات عمده ارتوپدی زانو
مفصل زانو به دلیل نقشی که به عنوان یک لولای اصلی در تحمل وزن و حرکت دارد و در عین حال در معرض نیروهای چرخشی و برشی شدید قرار میگیرد، یکی از آسیبپذیرترین مفاصل در برابر آسیبهای ورزشی است. دو ساختار داخلی این مفصل، رباط صلیبی قدامی و مینیسکها، به طور ویژه در معرض خطر هستند.
پارگی رباط صلیبی قدامی: این آسیب یکی از شایعترین و در عین حال جدیترین آسیبهای زانو در ورزشکاران محسوب میشود. رباط صلیبی قدامی، یکی از چهار رباط اصلی زانو است که در مرکز مفصل قرار گرفته و استخوان ران (فمور) را به استخوان درشتنی (تیبیا) متصل میکند.
وظیفه حیاتی ACL، جلوگیری از لغزش بیش از حد استخوان درشتنی به سمت جلو نسبت به استخوان ران و همچنین ایجاد پایداری چرخشی در زانو است. پارگی این رباط معمولاً در ورزشهایی که نیاز به تغییر جهت ناگهانی، توقف سریع، پریدن و فرود آمدن دارند (مانند فوتبال، بسکتبال و اسکی) و اغلب به صورت غیر برخوردی رخ میدهد.
بیمار معمولاً در لحظه آسیب، صدای “پاپ” یا تقه بلندی را در زانوی خود احساس میکند و به دنبال آن، درد شدید و تورم سریع مفصل ایجاد میشود. پیامد اصلی پارگی ACL، ایجاد بیثباطی شدید در زانو است که احساس “خالی کردن” زانو را در حین فعالیت ایجاد کرده و فرد را مستعد آسیبهای ثانویه به غضروف و مینیسک میکند.
پارگی مینیسک: مینیسکها دو ساختار غضروفی-فیبری (فیبروکارتیلاژ) C شکل هستند که در فضای بین استخوان ران و درشتنی در هر طرف زانو (داخلی و خارجی) قرار دارند. این ساختارها نقشهای حیاتی متعددی از جمله جذب ضربه، توزیع یکنواخت وزن، افزایش پایداری مفصل و روانکاری را بر عهده دارند.
پارگی مینیسک معمولاً در اثر یک حرکت چرخشی ناگهانی بر روی زانو در حالی که کف پا روی زمین ثابت است، اتفاق میافتد. علائم کلاسیک آن شامل درد در خط مفصلی، تورم، و علائم مکانیکی مانند قفل شدن زانو (ناتوانی در صاف کردن کامل زانو) یا احساس گیر کردن چیزی در داخل مفصل است.
درمان این آسیبها به شدت به محل و نوع پارگی بستگی دارد؛ پارگیهای کوچک در نواحی دارای خونرسانی ممکن است خود به خود بهبود یابند، اما پارگیهای بزرگتر و پیچیدهتر، به ویژه در افراد جوان و فعال، اغلب نیازمند ترمیم یا برداشتن بخش آسیبدیده از طریق جراحی کمتهاجمی آرتروسکوپی هستند.
تاندونیت و بورسیت: التهاب شایع بافتهای نرم
در میان آسیبهای ناشی از استفاده بیش از حد، تاندونیت و بورسیت به دلیل ایجاد درد و اختلال در عملکرد، بسیار شایع هستند. این دو عارضه هر دو ماهیت التهابی دارند اما بافتهای متفاوتی را درگیر میکنند.
تاندونیت: این اصطلاح به التهاب، تحریک یا پارگیهای میکروسکوپی در یک تاندون اطلاق میشود. تاندونها ساختارهای طنابمانند و محکمی هستند که عضلات را به استخوان متصل میکنند. تاندونیت معمولاً در محلهایی رخ میدهد که تاندون از روی یک برجستگی استخوانی عبور کرده و در معرض اصطکاک قرار دارد، یا در محل اتصال تاندون به استخوان.
شایعترین محلهای بروز تاندونیت عبارتند از:
- شانه (تاندونیت روتاتور کاف که باعث درد هنگام بالا بردن دست میشود)،
- آرنج (اپیکندیلیت خارجی یا “آرنج تنیسبازان” که باعث درد در قسمت خارجی آرنج میشود، و اپیکندیلیت داخلی یا “آرنج گلفبازان” که باعث درد در قسمت داخلی میشود)
- مچ پا (تاندونیت آشیل که باعث درد در پشت پاشنه میشود).
درد ناشی از تاندونیت معمولاً با فعالیت تشدید شده و با لمس تاندون آسیبدیده، حساس و دردناک است.
بورسیت به التهاب بورس گفته میشود. بورسها کیسههای کوچک، نازک و پر از مایع سینوویال هستند که در نقاط استراتژیک بدن، بین ساختارهایی که روی هم حرکت میکنند (مانند استخوان و تاندون، یا پوست و استخوان) قرار گرفتهاند.
وظیفه اصلی بورس، کاهش اصطکاک و فراهم کردن یک سطح لغزنده برای حرکت روان بافتهاست. زمانی که یک بورس به دلیل فشار مداوم، ضربه مستقیم یا حرکات تکراری تحریک شود، ملتهب شده و پر از مایع میشود که این امر منجر به درد، تورم و حساسیت به لمس در آن ناحیه میگردد. بورسیت در نواحی مانند شانه (بورسیت ساب-آکرومیال)، آرنج (بورسیت اولکرانون یا “آرنج دانشجویان”) و لگن (بورسیت تروکانتریک) بسیار شایع است.
درمان اولیه برای هر دو عارضه تاندونیت و بورسیت مشابه است و بر کاهش التهاب و استراحت دادن به بافت آسیبدیده تمرکز دارد. استفاده از یخ، داروهای ضدالتهابی غیراستروئیدی (NSAIDs)، اصلاح فعالیتهای تشدیدکننده و فیزیوتراپی برای رفع عدم تعادلهای عضلانی و بهبود بیومکانیک حرکت، از اصول اصلی مدیریت این مشکلات هستند.
مشکلات عمده ارتوپدی ناشی از ناهنجاریهای ساختاری و تکاملی
گروه دیگری از مشکلات ارتوپدی، ناهنجاریهای ساختاری و تکاملی هستند که در آنها شکل، اندازه یا همترازی طبیعی استخوانها و مفاصل دچار انحراف از نقشه طبیعی رشد بدن شده است.
این اختلالات ارتوپدی میتوانند منشأ مادرزادی داشته باشند، یعنی از بدو تولد وجود دارند، و یا در طول دوران کودکی و نوجوانی، به ویژه در دوران جهش رشد، به صورت تکاملی ایجاد یا تشدید شوند. علت بسیاری از این ناهنجاریهای تکاملی ناشناخته باقی مانده و به آنها “ایدیوپاتیک” گفته میشود.
اهمیت این ناهنجاریها در آن است که با تغییر شکل ساختار اسکلتی، بیومکانیک طبیعی بدن را به هم میزنند. این تغییر بیومکانیک میتواند منجر به توزیع نامناسب نیروها بر روی مفاصل، ایجاد عدم تعادلهای عضلانی، بروز درد و در درازمدت، افزایش قابل توجه خطر ابتلا به آرتروز زودرس در مفاصل درگیر شود. به همین دلیل، تشخیص زودهنگام این ناهنجاریها از طریق غربالگریهای منظم در دوران کودکی و نوجوانی، نقشی حیاتی در مدیریت مؤثر و جلوگیری از عوارض آتی آنها دارد.
اسکولیوز و کیفوز: انحرافات سهبعدی ستون فقرات
ستون فقرات به عنوان محور مرکزی بدن، به طور ویژه در معرض ناهنجاریهای ساختاری قرار دارد. دو مورد از شایعترین این انحرافات، اسکولیوز و کیفوز هستند.
اسکولیوز : در حالت طبیعی، ستون فقرات در نمای پشتی (از روبرو یا پشت) باید کاملاً صاف باشد. اسکولیوز به وجود یک انحراف جانبی (به طرفین) در ستون فقرات اطلاق میشود که باعث ایجاد یک قوس C شکل یا دو قوس S شکل در آن میگردد.
این انحراف صرفاً یک خمیدگی دوبعدی نیست، بلکه یک ناهنجاری سهبعدی پیچیده است که با چرخش مهرهها حول محور عمودی نیز همراه است. شایعترین نوع اسکولیوز، اسکولیوز ایدیوپاتیک نوجوانان است که معمولاً در سنین ۱۰ تا ۱۶ سالگی، همزمان با جهش رشد دوران بلوغ، ظاهر میشود و در دختران شیوع بیشتری دارد.
در اکثر موارد، این انحراف خفیف است و نیازی به درمان ندارد، اما در موارد شدیدتر، میتواند باعث عدم تقارن در شانهها و لگن، برجستگی قفسه سینه در یک طرف و مشکلات تنفسی شود.
کیفوز: ستون فقرات در نمای جانبی دارای قوسهای طبیعی است. کیفوز به افزایش غیرطبیعی و بیش از حد قوس پشتی ستون فقرات، به ویژه در ناحیه سینهای (پشت)، گفته میشود که منجر به ظاهری “گوژپشت” میگردد.
در حالی که یک انحنای خفیف (۲۰ تا ۴۵ درجه) در این ناحیه طبیعی است، انحنای بیش از ۵۰ درجه پاتولوژیک در نظر گرفته میشود. کیفوز میتواند ناشی از وضعیت نامناسب بدن (کیفوز وضعیتی) یا مشکلات ساختاری در مهرهها باشد.
بیماری شوئرمن، یکی از علل شایع کیفوز ساختاری و سفت در نوجوانان است که در آن، مهرهها به جای شکل مکعبی، شکلی گُوِهای پیدا میکنند. در سالمندان نیز، شکستگیهای فشاری مهرهها ناشی از پوکی استخوان میتواند منجر به کیفوز شدید شود.
در نقطه مقابل کیفوز، لوردوز قرار دارد که به قوس داخلی ستون فقرات، به ویژه در ناحیه کمر (گودی کمر)، اطلاق میشود. افزایش بیش از حد این قوس (هایپرلوردوز) نیز یک ناهنجاری وضعیتی محسوب میشود که میتواند با درد کمر همراه باشد. مدیریت این انحرافات بسته به شدت و علت آنها، از مشاهده و فیزیوتراپی تا استفاده از بریسهای اصلاحی و در نهایت، جراحی برای اصلاح و تثبیت انحراف، متغیر است.
مشکلات ارتوپدی شایع پا: بنیان لرزان ساختار بدن
پا، با وجود اندازه نسبتاً کوچکش، یک شاهکار مهندسی بیومکانیک است که از ساختاری بسیار پیچیده متشکل از ۲۶ استخوان، بیش از ۳۰ مفصل و تعداد بیشماری عضله، رباط و تاندون تشکیل شده است.
این ساختار پیچیده وظیفه حیاتی تحمل وزن کل بدن، جذب ضربات ناشی از تماس با زمین و فراهم کردن نیروی محرکه برای راه رفتن و دویدن را بر عهده دارد. به دلیل همین پیچیدگی و بار مکانیکی مداومی که متحمل میشود، پا مستعد ابتلا به طیف گستردهای از مشکلات ارتوپدی است.
اهمیت این مشکلات تنها به درد و ناراحتی موضعی در خود پا محدود نمیشود؛ از آنجایی که پا بنیان و اساس ساختار حرکتی بدن است، هرگونه اختلال در عملکرد آن میتواند بیومکانیک کل اندام تحتانی را تغییر داده و منجر به بروز مشکلات ثانویه و درد در نواحی بالاتر مانند زانو، لگن و حتی کمر شود.
شایعترین این مشکلات عبارتند از فاشئیت پلانتار که علت اصلی درد در ناحیه پاشنه است. این عارضه ناشی از التهاب فاشیای پلانتار، یک رباط ضخیم و نوارمانند در کف پا است که استخوان پاشنه را به انگشتان متصل میکند. درد ناشی از آن معمولاً در اولین قدمهای صبحگاهی یا پس از یک دوره استراحت، شدیدتر است. خار پاشنه، که یک زائده استخوانی در زیر استخوان پاشنه است، اغلب در پاسخ به کشش مزمن ناشی از فاشئیت پلانتار ایجاد میشود، اما خود زائده استخوانی به ندرت علت اصلی درد است.
صافی کف پا، وضعیتی است که در آن قوس طولی داخلی کف پا کاهش یافته یا از بین رفته است. این وضعیت میتواند انعطافپذیر یا سفت باشد و با تغییر بیومکانیک پا، فرد را مستعد ابتلا به مشکلاتی مانند فاشئیت پلانتار، تاندونیت تاندون تیبیال خلفی و درد زانو کند.
بونیون یا هالوکس والگوس، یک بدشکلی شایع در مفصل قاعده انگشت شست پاست که در آن، انگشت شست به سمت انگشتان دیگر منحرف شده و یک برجستگی استخوانی دردناک در سمت داخلی پا ایجاد میشود.
پوشیدن کفشهای تنگ و نوکتیز میتواند این وضعیت را تشدید کند. انگشت چکشی نیز یک بدشکلی است که در آن، مفصل میانی یکی از انگشتان کوچکتر پا به سمت بالا خم میشود و ظاهری شبیه به چکش پیدا میکند. این وضعیت نیز اغلب با پوشیدن کفشهای نامناسب مرتبط است. انتخاب کفش مناسب با فضای کافی برای انگشتان و حمایت مناسب از قوس کف پا، نقشی بنیادین در پیشگیری و مدیریت بسیاری از این مشکلات رایج ایفا میکند.
بیماریهای نادر و سیستمیک با تظاهرات ارتوپدی
علاوه بر بیماریهای شایع و شناختهشده، حوزه ارتوپدی با گروهی از بیماریهای نادر، ژنتیکی یا سیستمیک نیز سر و کار دارد که اگرچه منشأ اصلی آنها ممکن است ارتوپدی نباشد، اما تأثیرات قابل توجه و گاه ویرانگری بر سیستم اسکلتی-عضلانی بر جای میگذارند. تشخیص این بیماریها به دلیل نادر بودن، تنوع علائم و ماهیت چندارگانی آنها، اغلب چالشبرانگیز است و نیازمند دیدی جامع و همکاری میان متخصصان رشتههای مختلف پزشکی است.
بیماری پاژه استخوان، یک اختلال متابولیک مزمن است که در آن، فرآیند طبیعی بازآرایی استخوان دچار اختلال میشود. در این بیماری، فعالیت استئوکلاستها به شدت افزایش یافته و منجر به بازجذب سریع و بیرویه استخوان میشود. در واکنش به این تخریب، استئوبلاستها نیز به صورت جبرانی و شتابزده، استخوان جدید میسازند. اما این استخوان جدید، ساختاری بینظم، ضعیف و پر از عروق دارد. در نتیجه، استخوانهای درگیر، بزرگ، بدشکل و مستعد شکستگی، تغییر شکل و آرتروز میشوند. لگن، ستون فقرات، جمجمه و استخوانهای بلند اندامها شایعترین محلهای درگیری هستند.
سندرم مارفان یک اختلال ژنتیکی است که بافت همبند بدن را تحت تأثیر قرار میدهد. بافت همبند به عنوان “چسب” نگهدارنده ساختارهای بدن، در همه جا از جمله استخوانها، مفاصل، عروق خونی و چشمها وجود دارد. افراد مبتلا به این سندرم معمولاً قدی بلند و اندامهایی دراز و کشیده دارند. تظاهرات ارتوپدی آن شامل شلی بیش از حد مفاصل (هایپرموبیلیتی)، اسکولیوز شدید، صافی کف پا و تغییر شکل قفسه سینه است. اما جدیترین عارضه آن، درگیری عروق بزرگ مانند آئورت است که میتواند تهدیدکننده حیات باشد.
بیماری اولیر (Ollier Disease)، یک بیماری استخوانی نادر و غیرارثی است که در آن، تودههای غضروفی خوشخیم (انکوندروم) در داخل استخوانها، به ویژه در استخوانهای دست و پا، رشد میکنند. این تودهها میتوانند باعث توقف رشد طبیعی استخوان، کوتاهی اندام و بدشکلیهای شدید شوند.
سل استخوان، نمونهای از یک بیماری عفونی سیستمیک با تظاهرات ارتوپدی است. این بیماری زمانی رخ میدهد که باکتری سل از ریهها (که محل اصلی عفونت است) از طریق جریان خون به استخوانها یا مفاصل، به ویژه ستون فقرات (بیماری پات)، گسترش یابد. این عفونت میتواند باعث تخریب شدید استخوان و مفصل، ایجاد آبسه و تغییر شکلهای شدید شود.
فیبرومیالژیا نیز یک سندرم درد مزمن و گسترده است که اگرچه علت دقیق آن ناشناخته است، اما به عنوان یک اختلال در پردازش درد در سیستم عصبی مرکزی در نظر گرفته میشود. بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا از درد منتشر در سراسر بدن، خستگی شدید، اختلالات خواب و نقاط حساس متعدد در بدن شکایت دارند و مدیریت آنها اغلب نیازمند رویکردی چندتخصصی با همکاری روماتولوژیستها و متخصصان درد است. این بیماریها همگی بر اهمیت نگاه جامع به بیمار و در نظر گرفتن علل سیستمیک در مواجهه با مشکلات اسکلتی-عضلانی تأکید دارند.
نقشه راه بیمار از تشخیص تا درمان و پیشگیری مشکلات عمده ارتوپدی
مواجهه با یک مشکل ارتوپدی، برای بیمار سفری را آغاز میکند که از تشخیص دقیق علت مشکل شروع شده، با انتخاب بهترین روش درمانی ادامه یافته و به توانبخشی و پیشگیری از عود بیماری ختم میشود. اگرچه هر بیماری مسیر درمانی خاص خود را دارد، اما اصول کلی و مراحل این سفر در بسیاری از موارد مشترک است.
درک این نقشه راه به بیمار کمک میکند تا با آگاهی بیشتری در فرآیند درمانی خود مشارکت کرده و به نتایج مطلوبتری دست یابد. رویکرد مدرن در ارتوپدی، یک رویکرد پلکانی و بیمار-محور است که معمولاً از روشهای کمتهاجمی و محافظهکارانه آغاز شده و تنها در صورت لزوم به سمت گزینههای تهاجمیتر مانند جراحی پیش میرود.
چگونه مشکلات ارتوپدی تشخیص داده میشوند؟
تشخیص دقیق، سنگ بنای یک درمان موفق است. فرآیند تشخیصی در ارتوپدی یک رویکرد سیستماتیک است که با گرفتن شرح حال دقیق از بیمار آغاز میشود. پزشک در این مرحله به دقت به صحبتهای بیمار در مورد زمان و نحوه شروع علائم، مکانیسم آسیب، ماهیت درد، فعالیتهای تشدیدکننده یا تسکیندهنده و تأثیر مشکل بر زندگی روزمره او گوش میدهد. این اطلاعات اولیه، سرنخهای بسیار مهمی را برای محدود کردن دایره تشخیصهای احتمالی فراهم میکند.
مرحله بعدی، معاینه فیزیکی کامل است. در این مرحله، پزشک ارتوپد با نگاه کردن (مشاهده)، لمس کردن (پالپاسیون) و حرکت دادن عضو آسیبدیده، به ارزیابی وضعیت آن میپردازد. مشاهده برای بررسی وجود تورم، قرمزی، کبودی، تغییر شکل یا عدم تقارن؛ لمس برای یافتن نقاط حداکثر حساسیت به درد؛ و ارزیابی دامنه حرکتی فعال و غیرفعال، قدرت عضلانی، پایداری مفاصل (با انجام تستهای استرس خاص) و وضعیت عصبی-عروقی (بررسی حس و نبض)، همگی اجزای حیاتی معاینه فیزیکی هستند.
در بسیاری از موارد، شرح حال و معاینه فیزیکی به تنهایی برای رسیدن به یک تشخیص قطعی کافی نیستند و نیاز به استفاده از ابزارهای تصویربرداری پزشکی است. انتخاب نوع تصویربرداری به ساختاری که مشکوک به آسیب است، بستگی دارد:
- اشعه ایکس (X-ray): این روش، اولین و در دسترسترین ابزار برای ارزیابی استخوانها است. رادیوگرافی ساده به بهترین شکل شکستگیها، دررفتگیها، تغییرات آرتروزی (مانند کاهش فضای مفصلی و استئوفیت) و برخی تومورهای استخوانی را نشان میدهد.
- امآرآی: این روش تصویربرداری، استاندارد طلایی برای مشاهده دقیق بافتهای نرم است. MRI با استفاده از میدان مغناطیسی قوی و امواج رادیویی، تصاویر بسیار دقیقی از رباطها، تاندونها، مینیسکها، غضروف مفصلی، عضلات و دیسکهای بین مهرهای فراهم میکند و برای تشخیص پارگی رباط صلیبی، پارگی مینیسک یا فتق دیسک، روش انتخابی است.
- سیتی اسکن (CT Scan): این روش با استفاده از اشعه ایکس و پردازش کامپیوتری، تصاویر مقطعی و سهبعدی بسیار دقیقی از استخوانها ارائه میدهد. سیتی اسکن برای ارزیابی شکستگیهای پیچیده، به ویژه شکستگیهایی که سطح مفصلی را درگیر کردهاند (شکستگیهای داخل مفصلی) و برای برنامهریزی دقیق قبل از جراحیهای پیچیده، بسیار ارزشمند است.
علاوه بر این، آزمایش خون ممکن است برای بررسی وجود شاخصهای التهابی (مانند ESR و CRP) یا فاکتورهای خاص در بیماریهای التهابی سیستمیک مانند آرتریت روماتوئید، یا برای رد کردن عفونت، درخواست شود. ترکیب هوشمندانه این ابزارهای تشخیصی به پزشک اجازه میدهد تا با اطمینان بالا، ماهیت و شدت مشکل را تعیین کرده و نقشه راه درمانی مناسب را ترسیم کند.
گزینههای درمانی در مشکلات عمده ارتوپدی: از استراحت تا جراحی
پس از رسیدن به تشخیص قطعی، مرحله انتخاب روش درمانی آغاز میشود. رویکرد درمانی در ارتوپدی مدرن، یک طیف گسترده را شامل میشود که از سادهترین اقدامات محافظهکارانه تا پیچیدهترین مداخلات جراحی را در بر میگیرد. انتخاب از میان این گزینهها به عوامل متعددی از جمله نوع و شدت بیماری، سن بیمار، سطح فعالیت، بیماریهای همراه و اهداف و انتظارات خود بیمار بستگی دارد.
۱. درمانهای محافظهکارانه (غیرجراحی): این روشها خط اول درمان برای اکثر مشکلات ارتوپدی، به ویژه آسیبهای ناشی از استفاده بیش از حد، آرتروز خفیف تا متوسط و بسیاری از آسیبهای بافت نرم هستند. هدف اصلی این درمانها، کاهش درد و التهاب و فراهم کردن شرایطی برای ترمیم طبیعی بدن است. این دسته شامل موارد زیر است:
- اصلاح فعالیت و استراحت نسبی: اجتناب از فعالیتهایی که باعث تشدید درد میشوند.
- یخ/گرما درمانی: استفاده از یخ در آسیبهای حاد برای کاهش تورم و استفاده از گرما در مشکلات مزمن برای شل کردن عضلات.
- دارودرمانی: استفاده از داروهای ضدالتهابی غیراستروئیدی (NSAIDs) مانند ایبوپروفن یا ناپروکسن برای کنترل درد و التهاب.
- فیزیوتراپی و توانبخشی: این بخش یکی از ارکان اصلی درمان محافظهکارانه است. فیزیوتراپیست با طراحی یک برنامه تمرینی اختصاصی، به تقویت عضلات حمایتکننده مفصل، افزایش دامنه حرکتی، بهبود تعادل و اصلاح الگوهای حرکتی اشتباه کمک میکند.
- تزریقات داخل مفصلی: در برخی موارد، تزریق دارو به طور مستقیم به محل آسیب میتواند مؤثر باشد. تزریق کورتیکواستروئیدها میتواند التهاب شدید را به سرعت کاهش دهد. تزریق هیالورونیک اسید (ویسکوساپلمنتیشن) نیز برای روانسازی و کاهش درد در آرتروز زانو استفاده میشود. درمانهای بیولوژیک جدیدتر مانند پلاسمای غنی از پلاکت (PRP) نیز در حال کسب محبوبیت هستند.
- استفاده از وسایل کمکی (ارتزها): استفاده از بریس، آتل، کفیهای طبی یا عصا میتواند با بیحرکت کردن، حمایت یا کاهش بار از روی ناحیه آسیبدیده، به فرآیند بهبودی کمک کند.
۲. درمان جراحی: جراحی زمانی مد نظر قرار میگیرد که درمانهای محافظهکارانه پس از یک دوره زمانی معقول (معمولاً چند ماه) با شکست مواجه شوند، یا زمانی که ماهیت آسیب از ابتدا به گونهای باشد که ترمیم بدون جراحی امکانپذیر نباشد (مانند شکستگیهای بسیار جابجا شده، پارگی کامل برخی رباطها در افراد فعال، یا آرتروز شدید و ناتوانکننده).
هدف از جراحی، بازسازی آناتومی طبیعی، تثبیت ساختارهای ناپایدار، برداشتن بافتهای آسیبدیده یا جایگزینی مفاصل تخریبشده است. امروزه بسیاری از جراحیهای ارتوپدی با استفاده از تکنیکهای جراحی آرتروسکوپیک انجام میشوند.
در این روش کمتهاجمی، جراح با ایجاد چند برش کوچک و با استفاده از یک دوربین باریک (آرتروسکوپ) و ابزارهای ظریف، بدون نیاز به باز کردن کامل مفصل، قادر به تشخیص و درمان مشکلات داخل مفصلی (مانند ترمیم مینیسک یا بازسازی رباط صلیبی) است. این روش با درد کمتر، بهبودی سریعتر و عوارض کمتر نسبت به جراحی باز همراه است.
در موارد تخریب کامل مفصل، جراحی تعویض مفصل (آرتروپلاستی)، که در آن مفصل آسیبدیده با یک مفصل مصنوعی جایگزین میشود، میتواند به طور چشمگیری درد را از بین برده و کیفیت زندگی بیمار را بهبود بخشد.
پیشگیری از آسیبها و مشکلات عمده ارتوپدی
اگرچه درمان مشکلات ارتوپدی پیشرفتهای چشمگیری داشته است، اما همواره “پیشگیری بهتر از درمان است”. اتخاذ یک سبک زندگی سالم و رعایت برخی اصول ساده میتواند به طور قابل توجهی خطر بروز بسیاری از بیماریها و آسیبهای اسکلتی-عضلانی را کاهش دهد. این راهکارها نه تنها برای افراد سالم، بلکه برای بیمارانی که در حال بهبودی از یک مشکل ارتوپدی هستند نیز برای جلوگیری از عود مجدد، حیاتی است.
حفظ وزن سالم، شاید مهمترین اقدام پیشگیرانه باشد. هر کیلوگرم اضافه وزن، فشاری معادل چندین کیلوگرم را بر روی مفاصل تحملکننده وزن مانند زانوها، لگن و ستون فقرات وارد میکند. کاهش وزن اضافی به طور مستقیم این بار مکانیکی را کاهش داده و روند فرسایش مفاصل را کند میکند.
ورزش منظم و هوشمندانه، رکن دوم پیشگیری است. یک برنامه ورزشی متعادل باید شامل سه جزء اصلی باشد: تمرینات تقویتی برای ساختن عضلاتی قوی که به عنوان ضربهگیر و حمایتکننده برای مفاصل عمل میکنند؛ تمرینات کششی برای حفظ انعطافپذیری عضلات و دامنه حرکتی مفاصل؛ و تمرینات تحمل وزن (مانند پیادهروی یا دویدن) برای تحریک سلولهای استخوانساز و حفظ تراکم استخوان. همچنین، یادگیری و استفاده از تکنیک صحیح در حین ورزش و فعالیتهای روزمره، مانند نحوه صحیح بلند کردن اجسام از زمین (با استفاده از عضلات پا به جای کمر)، میتواند از آسیبهای حاد جلوگیری کند.
تغذیه مناسب نیز نقش کلیدی در سلامت استخوانها دارد. اطمینان از دریافت مقادیر کافی کلسیم (موجود در لبنیات، سبزیجات برگ سبز و …) و ویتامین D (که از طریق نور خورشید و برخی مواد غذایی تأمین میشود) برای ساخت و حفظ استخوانهایی مستحکم ضروری است.
رعایت اصول ارگونومی در محیط کار و خانه نیز اهمیت فزایندهای یافته است. تنظیم صحیح ارتفاع صندلی، میز و مانیتور کامپیوتر به گونهای که ستون فقرات در وضعیت طبیعی قرار گیرد، و همچنین انجام حرکات کششی در فواصل زمانی منظم در طول روز کاری، میتواند از بروز دردهای مزمن گردن و کمر جلوگیری کند.
دانستن اینکه چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد، خود یک اقدام پیشگیرانه مهم است. نادیده گرفتن دردهای مداوم یا تلاش برای “کنار آمدن با درد” میتواند یک مشکل کوچک و قابل درمان را به یک وضعیت مزمن و پیچیده تبدیل کند.
درد شدید و ناگهانی، ناتوانی در تحمل وزن، تغییر شکل واضح، تورم قابل توجه، یا هر دردی که با فعالیتهای روزمره تداخل داشته و به درمانهای ساده خانگی پاسخ ندهد، نیازمند ارزیابی توسط پزشک متخصص ارتوپدی است. گوش دادن به سیگنالهای بدن و اقدام به موقع، بهترین سرمایهگذاری برای حفظ سلامت سیستم حرکتی در طول عمر است.